اخلاقیات
تحریریۀ گنج پنهان
«…اگر کسی به گفتار و رفتار و کردار ابرار برخوردار شود فرشتۀ آسمانی گردد و مورد تأیید سروش حضرت یزدانی. … هر چند در زمین است آسمانی گردد، هر چند در خاکدان تاریک است نورانی گردد و هر چند اسیر این زندان است ولی به ایوان یزدانی پی بَرَد و هر چند در قعر چاه این جهان ست به اوج ماه حضرت رحمن برپرد. …»
(عبدالبهاء؛ مجموعۀ الواح مبارکه به افتخار بهائیان پارسی؛ ص ۴۲)
نگاه عبدالبهاء به اخلاق بسیار خردمندانه و استدلالی و عملی است. او در عین اینکه در جایگاه پیشوایی دینی به دوستداران خود پند و اندرز میدهد، برای تعمیق اندیشۀ اخلاقی آنها به استدلال و اخلاقی که خرد انسانی را نیز اقناع کند توجه دارد. از آنها انتظار ندارد بدون فهم پایههای نظری و فایدههای عملی به دستورهای اخلاقی به نحو کورکورانه و متعصّبانه عمل کنند. اخلاقی که از روی روشنبینی و خردورزی دربارۀ انگیزهها و نتایج و فایدههای هر عمل ایجاد نشده باشد، همیشه در معرض سستی و نابودی است؛ پس اساس اخلاق را بر تربیت درست و مبتنی بر تعالیمی میداند که اگر اجرا شوند، زمینۀ زندگی اخلاقی برای بشر فراهم میشود. تعالیمی چون: وحدت عالم انسانی، توافق دین با علم و عقل، برابری حقوق انسانها صرف نظر از تفاوتهای فردی و اجتماعیشان و لزوم تربیت یکسان و همگانی.
هنگامی که از عبدالبهاء دربارۀ اخلاق متفاوت نوع انسان میپرسند، اخلاق را در میان نوع انسان چند قسم میداند. اخلاق فطری، اخلاق ارثی و اخلاق اکتسابی که بنا بر تربیت ایجاد میشود. اما اخلاق فطری را معجونی از خلقیات نیک و بد میداند. این بدیها ناشی از جنبۀ مادی انسان است که او را همچون فرآوردۀ طبیعت ساخته است. اخلاق ارثی نیز آن دسته از رفتارهای انسان است که تحت تأثیر ویژگیهای ارثی از نسلهای گذشته در جسم و جان انسان تنیده شده است. اگرچه اخلاق ارثی دگرگونشدنی است، امّا تغییراتش بسیار کند خواهد بود. دستۀ سوم از اخلاق انسانی، اخلاق اکتسابی است که از طریق تربیت به انسان آموخته میشود. این دسته از اخلاق را با الهام از تعالیم الهی در هر عصر میتوان به انسان آموخت و او را از کودکی چنان تربیت نمود که نقاط ضعف اخلاقی برآمده از فطرت و وراثت را برطرف نماید و نسلی خوشاخلاقتر بارآورد.
به همین دلیل است که عبدالبهاء میگوید کودکان و نوجوانان به تربیت و اخلاق و ادب بیش از دانش نیاز دارند؛ چرا که شخص پُردانش بدخو و بداخلاق و آلوده به شهوات، جز زیان ثمری ندارد؛ ولی بیسواد خوشاخلاق خوش اطوار، ثمر نیکو به بار میآورد. لزوم تقدّم تربیت اخلاقی بر تربیت علمی و هنری و فنون دیگر، امری آشکار است که تجربۀ مشترک بشری بر درستی آن گواه است. اگر انسانی به سلاح دانش و هنر و فن مجهّز گردد ولی در تشخیص نیک و بد ناتوان و نادان و کژخو باشد، نتیجهاش انسانی است که از دانش و مهارت خود برای ساخت ابزار و ایجاد فرآوردههایی بهره میجوید که نتیجهای جز فساد و ویرانی و زیان انسانها و جوامع انسانی ندارد. اکتساب علوم و صنایع به تنهایی مانع فساد اخلاق نیست. طبیب بدخو و خائن سبب هلاکت انسانها میگردد و علت انواع امراض در آنها. دانشمند و مخترعی که از اخلاق نیک و پسندیده بهرهای نبرده است، به دنبال منافع مادی خویش از ساخت و پرداخت اسباب نابودی و ناتوانی دیگران ابایی ندارد. این اخلاق پسندیده است که در موقع انتخاب نیک یا بد راهنمای او میشود و به سوی گزینش نیکیها میراندش.

(سخنرانی عبدالبهاء در مورد رفع تبعیض نژادی)
عبدالبهاء تنها راه تأسیس بنیانی ماندگار را برای اخلاقیات بازگشت به ارزشهای اخلاقی مشترک بشر میداند که در ادیان الهی بیان میشود. او سرچشمۀ اخلاق را معنویات و احساسات دینی انسان میداند. عقل انسان با همۀ تواناییهایش از ساختن شالودهای مناسب برای نظام اخلاقی درمانده است. خردمندان جهان از آغاز تاکنون بر سر ارزشهای اخلاقی با هم اختلاف داشتهاند. امروزه نیز بیشتر متفکّران ارزشهای اخلاقی را نسبی و همارزش میدانند. یعنی هر چیزی که گروهی خوب میشمارند، گروه دیگری بد میدانند یا بهعکس. از دیدگاه اینان اعتبار دیدگاه هر دو گروه نیز برابر و نسبی است و هیچکدام بر دیگری ترجیحی ندارد. پس نتیجه میگیرند که انسانها از تشخیص خوب از بد ناتواناند. اما عبدالبهاء با پذیرش مبنای الهی برای اخلاق، به این سرگردانی پایان میبخشد. وی میگوید اطفال باید نخست به آداب الهی تربیت شوند و بر تحسین اخلاق ترغیب و تشویق گردند، آنگاه به قدر امکان در تحصیل علوم و صنایع بکوشند.
از نظر عبدالبهاء تنها قوّهای که میتواند اخلاق پسندیده را در انسانها نافذ و پایدار نماید، تعالیم پیامبران الهی است. وی برای اثبات نظرش میگوید فلاسفۀ نخستین که در تحسین اخلاق تلاش زیادی نمودند و به جان و دل کوشیدند، نهایتاً به تربیت اخلاق خویش توفیق یافتند، نه اخلاق عمومی دیگران. به تاریخ بنگرید این را واضح و مشهود میبینید، ولی قوّۀ روح القدس اخلاق عمومی را اصلاح مینماید، عالم انسانی را روشن میکند و عموم بشر را تربیت مینماید؛ پس خیرخواهان جهان باید بکوشند تا به نیروی جاذبه، تأییدات روح القدس را جذب کنند.
عبدالبهاء عامل مهم پیشرفت و توسعۀ حقیقی و تأسیس تمدّن را تعدیل و تحسین اخلاق بشر میداند. چون اخلاق بنیان گذاشته شود و تعدیل شود، مدنیّت حقیقی برپا گردد. هیچ ملّتی بدون تعدیل اخلاق رستگاری نیابد. به علّت تحسین اخلاق، علوم و فنون نیز رواج یابد و افکار بشر بینهایت روشن گردد. صداقت و امانت پدیدار شود و سیاست به بالاترین درجۀ خود رسد. صنایع جدید رواج پیدا کند و تجارت گسترش یابد. تاریخ ادیان را بخوانید تا ببینید چهطور اعراب صحرانشین به علّت تربیت اخلاقی پیامبر اسلام سرآمد ملل دیگر گشتند و چون از حیث اخلاق سقوط نمودند، همۀ دستاوردهای فرهنگی و تمدنی خود را از دست دادند و از قافلۀ تمدّن عقب ماندند.
از دیدگاه عبدالبهاء پایۀ اصلی اخلاق پسندیده انسانیت است. در حقیقت، این کلمه را شمع عالم و بنیان اعظم اخلاق روحانی بشر میداند. تعدیلکنندۀ رفتارهای همۀ انسانها اخلاق است و سبب اعتدال حقیقی تمام کردارهای انسانی نیز اخلاق است؛ زیرا هواهای نفسانی است که باعث انحراف دانشمندان شده و همۀ علوم و فنونشان باعث شده ارزش انسانی و اخلاقی آنها از بین برود.
عبدالبهاء راهنمایی اخلاقمدار بود که پیش و بیش از آن که منتظر باشد دیگران به اندرزهای او عمل نمایند، خود همچون برترین سرمشق انسانیّت به همۀ آنچه اخلاق پسندیده است عامل بود. زندگی هفتاد و هفت سالۀ عبدالبهاء صحنهای بیمانند از زندگی اخلاقی انسانی نمونه در عصر سیطرۀ مادیگرایی بر فرهنگ و تمدّن بشری است.
«اساس ادیان الهی یکی است تعدّد ندارد. هر دینی منقسم به دو قسم است: قسمی به عالم اخلاق تعلّق دارد و آن علویت عالم انسانی و ترقیات بشر و معرفة الله است و کشف حقایق اشیاء. این امر معنوی است و اصل اساس الهی، ابداً تغییری نمیکند؛ این اساس جمیع ادیان است، لهذا اساس ادیان الهی یکی است. قسم ثانی، تعلّق به معاملات دارد و آن فرع است به اقتضای زمان تغییر میکند …»
(عبدالبهاء؛ خطابات عبدالبهاء، ج ۲؛ ص ۳۱۲)
کتابشناسی:
مفاوضات عبدالبهاء؛ گفتوگوهای لورا کلیفورد بارنی با عبدالبهاء
خطابات عبدالبهاء (سه جلد)
امر و خلق؛ جلد 3؛ گردآوری و تألیف اسدالله فاضل مازندرانی
سخنان کوتاه و اندرزهای حضرت عبدالبهاء؛ جمعآوری و تنظیم احمد عطایی
تازه ها
آنابل نایت
آنابل نایت
جاناتان منون
جاناتان منون
مینا یزدانی