عبدالبهاء و کارکردهای هنر
شهریار سیروس
در حجم کثیر آثار عبدالبهاء دربارۀ هنر، بخش مهمی از آنها اختصاص به کاربردهای مختلف و متنوع هنر دارد. این مسأله (کاربرد هنر) در مکتوبات و صحبتهای ارباب ادیان چیز جدیدی نیست. در طول تاریخ این باور که «هنر در اصل امتیازی به شمار می آمد که برای تودههای نادانی که بهآسانی زیر نفوذ تأثیرات حسّی قرار میگیرند ساخته شده» (تاریخ اجتماعی هنر، ج ۱؛ ص ۱۳۷) از آغازین دورۀ قرون وسطی دیده میشود و تا فتوای آیتالله خمینی مبنی بر آنکه: «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهّد در انسانها» (کتاب طراحی رشته فنی و حرفه ای هنرستان هنر و گرافیک – مقدمه) امتداد داشته است. رهبران ادیان هنر را اغلب برای انتقال کلام و مفاهیم دینی به ذهن مردم جاهل و فرودست میشمرند.
تلقّی از هنر به عنوان ابزاری برای تبلیغ، در بین تمام ادیان، رهبران دینی و پیروانشان پذیرفته است. در واقع اغلب مذاهب اگر هنر را میپذیرند به این شرط است که آثار پدید آمدۀ هنری باید مطلقاً در خدمت تبلیغ دین و ایجاد نوعی تعهّد دینی باشد.
رگههایی از این تلقّی را در آثار عبدالبهاء هم میتوان یافت. عبدالبهاء هم هنر را وسیلهای برای «انجذاب نفوس» به جانب پروردگار میداند و ترکیب هنر و مفاهیم دینی را اسباب اقبال نفوس میشمارد:
«… الحمد لله تو آهنگ موسیقی را با نغمه ملکوتی آمیختهای، جهان جان را شادمان کنی و الی الابد احساسات وجدانیه را تحریک نمایی و باقی و برقرار ماند و ذکرش در مرور اعصار و قرون مستمر گردد.»
(عبدالبهاء؛ پیام آسمانی، ج ۲؛ ص ۴۳ – نقل از مجموعۀ نصوص درباره امر بهایی و هنر؛ ص ۷۹)
این نگاه، ناشی از ویژگی خاص هنر است. در آثار غیر مذهبی هم (حتّی رسائل افلاطون یا فن شعر ارسطو) با این دیدگاه مواجه میشویم که این خاصیت ذاتی هنر، ابزار مناسبی برای تأثیر بر تودۀ مردم (نه لزوماً عوام النّاس) شمرده میشود. هنر ضرورتاً با منطقِ مخاطب درگیر نمیشود و با ابزاری شهودی و فراتر از آگاهی فردی بر باور انسان تأثیر میگذارد و تغییر ایجاد میکند. فرایندی به شدّت مشابه آن چیزی است که در ایمان و عشق روی میدهد. کثیری از مؤمنان ادیان برای ایمان خود «دلیل» ندارند ولی حاضرند جان فدا کنند – یا جان بگیرند. به تعبیری هنر، عشق و ایمان هر سه در بخش واحدی از نهاد انسان تأثیر میگذارند و در همآمیختگی هنر و دین (ایمان عاشقانه) میتواند تأثیری شگرف و مهارنشدنی بر مخاطبان بگذارد. انواع مراسم و مناسک دینی در سراسر جهان شاهد این مدّعاست. شاید بهجرأت بتوان گفت که اغلب مؤمنان ادیان در سراسر جهان نسبت به مبانی علمی، فلسفی، تاریخی، عرفانی و … دین خود اطلاع دقیقی ندارند و حدّ ایمان افراد مؤمن، بستگی تام به حدّ فرهنگشدگی دین دارد. به همین دلیل در فرایند تبلیغ و ترویج ادیان، مهمترین عنصر فرهنگی، یعنی هنر، واجد بالاترین کاربرد برای تودۀ مردم است.
در تداوم نگاه عبدالبهاء دربارۀ اهمّیت هنر در فرایند تبلیغ، شوقی ربانی، جانشین عبدالبهاء می نویسد:
«… یومی فرا خواهد رسید که امرالله، مانند شعلۀ آتش سرکش، گسترش خواهد یافت و آن زمانی است که روح و تعالیم امرالله بر روی صحنۀ نمایش یا به طور کلّی در قالب هنر و ادبیات عرضه خواهد گردید. هنر بهمراتب بهتر از استدلال سرد و بیروح، بهخصوص در میان تودۀ مردم میتواند احساسات و عواطف متعالیه و شریفه را بیدار نماید.»
(ربّانی، شوقی؛ مجموعۀ نصوص درباره امر بهایی و هنر؛ ص ۷۰)
از منظر دروندینی این وضعیت، شرافتی خاص برای هنر و هنرمند ایجاد می کند که به عنوان بهترین و موثّرترین پدیده برای ترویج «روح و تعالیم امرالله» و ابزاری برای بیدار شدن «احساسات و عواطف متعالیه و شریفه» قلمداد گردد. اما از دید هنر برای هنر این طرز تفکر، ایجاد نوعی محدودیت و تقیّد برای هنر شمرده میشود. تمایز دیدگاه عبدالبهاء با ادیان دیگر در وسعتی است که او به تنوع کارکردها میدهد و کارکرد هنر را منحصر به تبلیغ دینی نمیداند. از نظر عبدالبهاء عناصر تشکیل دهندۀ تمدّن [الهی] همبستگی ارگانیک دارند و مسائلی چون آموزش، نظم و ترقّی روحانی با اخلاق، وحدت در کثرت و سرور، یک مجموعۀ متشکّل ایجاد میکنند. با این وصف، بدون اخلاق هیچ پدیدهای مفید و مؤثّر نیست؛ حتّی بدون اخلاق فضیلتی همچون علم هم بیحاصل بلکه مضّر میشود. به همین ترتیب بدون اخلاق، یادگیری، تولید و رواج هنر نیز متصوّر نیست. بدون فهم این ساختار کلی فهم دقیقی از دیدگاه فرهنگی عبدالبهاء به دست نمیآید:
«… هیچ ملّتی بدون تعدیل اخلاق، فلاح و نجاح نیابد، و به تحسین اخلاق، علوم و فنون رواج یابد و افکار، بینهایت روشن گردد. صداقت و امانت و حماست و غیرت و حمیّت بجوشد، سیاست به درجۀ نهایت رسد، صنایع بدیعه رواج یابد؛ تجارت، اتّساع جوید؛ شجاعت، علم افرازد؛ ملّت، از برزخی به برزخ دیگر انتقال نماید، خلق جدید شود، فتبارک الله احسن الخالقین تحقُق یابد.»
(عبدالبهاء؛ پیام آسمانی، جلد ۱؛ ص ۸۳)
عبدالبهاء هدف خود را تأسیس تمدّن الهی با ویژگیهایی ممتاز میداند. به نظر میرسد از نگاه عبدالبهاء تمدّن، جسم است و فرهنگ، جان و عناصر مهم فرهنگی عبارتاند از اخلاق، اتّحاد، سرور، نظم و ترقّی مادّی و معنوی. به همین دلیل هنر، هم نتیجۀ این عناصر است و هم به وجود آورندۀ آنها.
او در پاسخ به پرسش خبرنگاران غربی در هنگام ورودش به خاک آمریکا میگوید:
«من آمدهام تا مدنیت الهیه را ترویج نمایم، مدنیتی که حضرت بهاءالله در شرق تأسیس فرمودند، مدنیتی که خدمت به عالم اخلاق نماید، مدنیتی که سبب صلح عمومی است، مدنیتی که مروّج وحدت عالم انسانی است.»
(عبدالبهاء؛ بدایعآلآثار، ج ۲؛ ص ۴۴)
اوّلین اصل مهم فرهنگی شاید مسألۀ ترقّی روحانی و اخلاقی باشد. در آثار بهایی هنر و موسیقی در کنار آیات، ابزاری برای ترقّی روحانی قلمداد شدهاند. ترقّی روحانی، اعظم وظیفۀ انسان در قبال حیات روحانیاش شمرده میشود و در آثار بهاءالله و عبدالبهاء بارها به این مهم تأکید شده است. بهاءالله در مهمترین کتابش، کتاب اقدس میگوید:
«اِنّا حَلَّلْنا لَکُمْ اِصْغاءَ الْاَصْواتِ وَ النَّغَماتِ اِیّاکُمْ اَن یُخْرِجَکُمُ الْاِصْغاءُ عَنْ شَأْنِ الْاَدَبِ وَ الْوِقارِ افْرَحُوا بِفَرَحِ اسْمِیَ الاَعْظَمِ الَّذی بِهِ تَوَلَّهَتِ الْاَفْئِدَةُ وَ انْجَذَبَتْ عُقُولُ الْمُقَرَّبینَ اِنّا جَعَلْناهُ مِرْقاتاً لِعُرُوجِ الْاَرواحِ اِلَی الْاُفُقِ الْاَعْلی …»
(بهاءالله؛ کتاب اقدس؛ بند ۵۱)
بهاءالله در این بند تأکید میکند که شنیدن موسیقی حلال است، ولی نباید شنونده را از شأن ادب و احترام – که اصلی مهم در فرهنگ شمرده میشود – خارج کند. سرور – عنصر مهم دیگر در فرهنگ بهایی – را برای مردمان اراده مینماید و ذکر میکند که بهدرستی آن (موسیقی) را نردبانی برای عروج ارواح به افق اعلی (سومین اصل) قرار دادیم. این خط مشی کلی بارها در آثار عبدالبهاء تشریح و تکرار شده است. بدین معنا که نه تنها استفاده از هنر، بلکه هنرمندی که مشغول به خلق اثر هنری است، مشمول این ویژگی میشود:
«از این که مشغول به اکمال صنعتی بسیار مسرورم؛ زیرا صنعت در این دور بدیع عبارت از عبادت است. هر چه بیشتر کوشی به خدا نزدیکتر گردی. چه موهبتی اعظم از این است که صنعت انسان مثل عبادت حق باشد؛ یعنی چون قلم تصویر در دستت باشد مثل این است که در معبد به عبادت حق مشغولی…»
(عبدالبهاء؛ پیام آسمانی، ج ۲؛ ص ۴۳)

از سوی دیگر از دید عبدالبهاء عنصر مهم دیگری در فرهنگ بهایی سرور است. او چه در آثار و بیاناتش و چه در خاطراتی که از زائرانش نگاشته شده بزرگترین مشوق سرور و شادمانی شمرده شده. همیشه از نزدیکان خود – حتّی به زبان انگلیسی – میپرسیده: «آیا مسرور هستید؟ همیشه شاد باشید». یکی از همراهان عبدالبهاء در سفرش به غرب میگوید:
«فیالحقیقه افکار و اعمال و رفتار حضرت عبدالبهاء خیلی با ما فرق داشت… او میل داشت جمیع خلق خدا مسرور شوند و این اراده و میل از جزئیاتِ حرکات و اعمالش هویدا و مشهود بود. همیشه از هر کس سؤال می فرمودند: “آیا خوب و مسرور هستید؟” یک روز صدای خندۀ زیادی از مطبخ میآمد. آقا زود تشریف بردند آنجا. فهمیدند که خادمین مشغول خنده هستند. به آنها فرمودند:”من خیلی مسرورم که شماها این قدر خوش و خوبید ؟” …. (بعد از شنیدن روایت و علّت خنده و شادمانی) هیکل مبارک مسرور شده به هر یک، یک لیره مرحمت کردند که بر مراتب سرورشان افزوده شد.»
(محمودی، هوشنگ؛ یادداشتهایی دربارۀ حضرت عبدالبهاء، ج ۱؛ صص ۴۷۹-۴۷۸)
عبدالبهاء با تکیه بر اصل مهم سرور و شادمانی در فرهنگ بهایی، ویژگی شگفتآور هنر و موسیقی را در ایجاد سرور، جزء ضرورتهای حضور هنر در جامعه میداند و با تأکید از پیروانش میخواهد که هنر را به ابزاری برای ایجاد سرور در بین مردم تبدیل نمایند.عبدالبهاء در مکتوبی خطاب به میرزا عبدالله، موسیقیدان شهیر دورۀ قاجار می نویسد:
«… در این عصر، طیور انس در حدایق قدس باید آواز شهنازی بلند کنند که مرغان چمن را به وجد و سرور آورند و در این جشن و بزمِ ربّانی چنان عود و رودی به سرود آورند و چنگ و چغانه بنوازند که شرق و غرب را سرور و شادمانی دهند و حُبور و کامرانی بخشند…»
(عبدالبهاء؛ لوح خطاب به میرزا عبدالله فراهانی؛ نقل از پیام بهائی، شماره ۲۷۸؛ صص ۳۰-۲۹)

همچنین محمود زرقانی در سفرنامۀ پاریس این خاطره را بیان میکند که عبدالبهاء خطاب به گروهی از اسقفهای مسیحی ذکر میکند:
«میفرمودند که امیدوارم مانند این آیینه قلوب را صاف و پاک و پاکیزه نمایید تا حکایت از انوار کمالات و فیوضات شمس حقیقت کنید. لسان را به اوصاف و نعوت رب الملکوت بگشایید تا بهمثابۀ این پیانو نغمه و آوازتان سبب سرور نفوس شود و حیات ملکوتی بخشد و از نسایم حدیقۀ عنایت، چنان طراوت و نضارتی یابید که مثل این گلها خرّم و خندان گردید تا هر قلبی را به شعف و مسرّت آرید.»
(عبدالبهاء؛ بدایع الآثار، ج ۲؛ ص ۸۹)
فراتر از همۀ این موارد، اساسیترین هدف عبدالبهاء ایجاد وحدت و اتّحاد است. «وحدت عالم انسانی» هدف اصلی دیانت بهایی است و عبدالبهاء بالاخص در سفرهایش به اروپا و آمریکا خود را مُروّج وحدت جهانی و مربّی صلح عمومی معرفی مینماید. این هدف به قدری در آثار بهائی تأکید شده است که حتّی در تقابل بین دین و وحدت، آنچه ترجیح داده میشود وحدت است. آثار عبدالبهاء سرشار از مطالبی دربارۀ وحدت و اتّحاد است؛ نمونۀ زیر یکی از هزاران است:
«ای پروردگار، یاران را کامکار کن و به عبودیتت همدم و دمساز فرما. قلوب را نورانی فرما و وجوه را رحمانی کن. تا بنیان محبّت و مهربانی در عالم انسانی تأسیس گردد و نوع بشر به یکدیگر مفتون و مهرپرور گردند. شرق دست در آغوش غرب نماید؛ فرنگ، بیدرنگ سبیل محبت پوید؛ تُرک، تاجیک را همدم داند و همآغوش و مهربان شمرد. کل با هم در نهایت الفت و یگانگی معاشرت و مصاحبت نمایند. بیگانگی نماند. ذکر اغیار نشود و همدیگر را آشنا و یار و غمگسار گردند…»
(عبدالبهاء؛ مجموعه مناجاتهای عبدالبهاء؛ ص ۵۱)
بدین ترتیب هر وسیله و اسبابی که موجد و مؤثّر در وحدت و اتّحاد باشد از منظر عبدالبهاء پسندیده و ستوده است و آنچه سبب تفرقه و دوری شود، ناپسند شمرده میشود. این اصل به راحتی بر هنر و موسیقی قابل تعمیم است. هنر یکی از قویترین ابزارها برای ایجاد وحدت عاطفی در بین گروه مخاطبان شمرده میشود. از میدان جنگ تا کنسرتی خیریه، هنر این قابلیت را دارد که احساساتِ گروهیِ مردم را تحریک نماید و بین آنها اتّحاد ایجاد کند. هرچند عبدالبهاء در این مورد هم تأکید میکند «موسیقی مانند بلوری است که کاملاً صاف و صیقلی است» و محتوای آن هم باید متناسب با این بلور باشد (عبدالبهاء؛ مجموعۀ مستخرجاتی از آثار امری دربارۀ موسیقی؛ ص ۸) او در ادامه توضیح میدهد که به مدد موسیقی هر احساسی را میتوان در وجود جمعی از انسانها بیدار کرد و «هر آنچه در قلب انسان باشد، نوای موسیقی باعث بیداری و تهییج آن می گردد» (همان؛ ص 11) و سرانجام تذکّر میدهد که «امّا اگر قلب آمیخته به افکار بد و ناشایست نظیر نفرت باشد، موسیقی می تواند به این احساسات بیفزاید و آن را تشدید کند.» (همانجا) پس در مجموع همانطور که قبلاً هم اشاره شد، مجموعۀ بافتار فرهنگی مورد نظر عبدالبهاء شامل اتّحاد، سرور و اخلاق، سازمانی ایجاد می کند که سبب عزّت ابدیه فرد و جامعه میشود:
«احبای الهی را همواره دلالت و وصیت نمایید که جمیع، شب و روز به آنچه سبب عزّت ابدیه ایران است پردازند و در تحسین اخلاق و آداب و بذل همّت و مقاصد ارجمند و الفت و محبّت و ترقّی و اتّساع صناعت و زراعت و تجارت سعی بلیغ و جهد عظیم مبذول دارند.»
(عبدالبهاء؛ امرو خلق، ج ۳؛ ص ۲۹۱)
در کنار این کارکردها، که بر مبنای اصول و بافتاری فرهنگی شکل گرفتهاند، عبدالبهاء در بسیاری از مکاتیبش پیروان خود را به آموزش هنر – بهخصوص به کودکان – توصیه کرده است. او جایگاه هنر را در فرایند آموزش و رشد استعدادهای کودکان میستاید «…زیرا قلوبشان پاک و بی آلایش است و نغمات موسیقی در آن تأثیر شایان دارد و استعدادهای نهفتهای که در قلوبشان به ودیعه نهاده شده از طریق موسیقی ظهور و بروز مینماید…» (عبدالبهاء؛ مجموعۀ مستخرجاتی از آثار امری دربارۀ موسیقی؛ ص ۶) و به همین جهت معتقد است «… هر طفلی باید قدری موسیقی بداند…» (همان) وظیفۀ جامعه و نهادهای مدیریتی را آن میداند که به آموزش هنر بپردازند.

با همۀ این تفاصیل و تنوّع کاردکردهایی که عبدالبهاء برای هنر در خدمت به جامعه و دین برمیشمرد، اهمّیت تأکید بر هنر به این موارد ختم نمیشود. از منظر او هنر بهخودیخود و بدون در نظر گرفتن فایدههای مذکور در فوق برای یک جامعه، ضروری و ارزشمند است و ستایش هنر و هنرمند به شرط ارجاع به این کاربردها نیست. بهاءالله شارع دیانت بهایی «صناعت» را صفتی الهی میداند و به همین رو میگوید خداوند «صنعت را بسیار دوست دارد» (عبدالبهاء؛ مجموعۀ نصوص درباره امر بهایی و هنر؛ ص ۳) عبدالبهاء با تأکید بر همین موارد، فرهنگ را از مواهب تمدّن میشمارد و به پیروانش توصیه میکند که رهبریِ اشاعۀ علوم، معارف و هنر را بر عهده گیرند. ارزش اخلاق را به عنوان زیربنای فرهنگ متذکّر شده و تربیت کودکان را در زمینههای اخلاقی، علمی و هنری وظیفهای وجدانی میشمارند. نکتۀ مهم آنجاست که هنر در این مکتوب همچون بسیاری از مکاتیب دیگر، مقیّد به هیچ قیدی نیست و با قید «علم مفید» یا «اقدام در امور مهمه» (عبدالبهاء؛ مجموعۀ آثار مبارکه دربارۀ تربیت بهایی؛ ص ۴۵) موصوف شده است. مکتوب زیر بهصراحت یادگیری و اشتغال به هنر را در هر شکل و با هر هدف و کارکردی به شرطی که در ساختار فرهنگ بهایی قرار داشته باشد میستاید و بر پیروانش واجب میشمارد:
«در این قرن بدیع، تحصیل علوم و هنرها و ادبیات لاهوتی و ناسوتی مادّی و معنوی در درگاه احدیت مقبول بوده و بر همگان فرض و واجب است. لهذا هرگز مسائل روحانی را با مسائل مادّی معاوضه ننمایید؛ چه این هر دو بر شما فرض است. معهذا در آن زمان که شما برای موفقیّت در علوم میکوشید، بایستی تحت هدایت عشق خود به ربّ مجید و متذکّر به ذکر اسم ابهایش باشید. آنگاه باید فنّی را که در آن به تحصیل مشغولید به کمال برسانید.»
(ترجمه) (عبدالبهاء؛ مجموعه الواح حضرت عبدالبهاء، ج ۲؛ صص ۴۴۹-۴۴۸)
یادداشتها:
۱– رستگاری
۲– در این باره در مقالۀ عبدالبهاء و اشتغال به هنر توضیح داده شده است.
۳– مضمون بیان عربی کتاب اقدس به فارسی: «شنیدن آواها و نواها را برای شما روا دانستیم. مبادا شنیدن آنها شما را از ادب و وقار بیرون نماید. شادی کنید به شادی نام بزرگ من که به سبب آن دلهای مقربان به شور و وله و خردهایشان به انجذاب آمد. ما موسیقی را نردبانی برای بالا رفتن ارواح به جهان روحانی قرار دادیم.»
۴– هرچند ضروری است که تعریف سرور از منظر عبدالبهاء و تفاوت آن با سرخوشی توضیح داده شود لیکن با توجّه به مجال کوتاه در این مقاله، به ناچار این توضیح به مقالهای دیگر باید سپرده شود.
۵– منظور پرندگان خانگی است که به مناسبت خوشنواییشان نگهداری میشوند.
۶– باغها
۷– خوشحالی
۸– صفات، ویژگیها
۹– باغ
۱۰– تازگی
۱۱– چهرهها، رویها
۱۲– آسمانی، الهی
۱۳– زمینی، بشری
۱۴– هنری
کتابشناسی:
کتاب اقدس؛ بهاءالله؛مرکز جهانی بهایی
مجموعه مناجاتها؛ عبدالبهاء؛ آلمان؛ موسسه انتشاراتی لانگنهاین (از روی نسخه فتوکپی شده)
عبدالبهاء؛ مجموعۀ الواح حضرت عبدالبهاء، ج ۲؛ شیکاگو: لجنۀ نشر آثار امری؛ ۱۹۳۰.
مجموعۀ نصوص درباره امر بهایی و هنر؛ جمعآوری توسط دارالتحقیق بیتالعدل اعظم)ترجمه این مجموعه به صورت اینترنتی منتشر شده. اصل انگلیسی آن برگرفته از سایت Bahai Library Online است.)
مجموعۀ مستخرجاتی از آثار امری دربارۀ موسیقی؛ طهران؛ گردآوری و نشر محفل ملی بهائیان ایران
یادداشتهایی دربارۀ حضرت عبدالبهاء؛هوشنگ محمودی؛ موسسه ملی مطبوعات امری؛ ۱۳۰ بدیع (۱۳۵۲ ه.ش)
مجموعۀ آثار مبارکه دربارۀ تربیت بهایی؛ تنظیم شده از طرف دایرۀ مطالعۀ نصوص و الواح بیتالعدل اعظم الهی؛ ترجمه نصرالله مودت؛مرکز جهانی بهایی؛ آگوست ۱۹۷۶
امر و خلق؛ جلد سوم؛ گردآوری اسدالله فاضل مازندرانی؛ طهران؛ مؤسسۀ مطبوعات امری؛ ۱۴۲ بدیع (۱۹۸۶ م)
بدایعالآثار (وقایع نگاری اسفار عبدالبهاء به اروپا و امریکا)؛ جلد ۲؛ محمود زرقانی؛ هندوستان؛ انتشارات کریمی پریس؛ چاپ اول؛ ۱۹۲۱ م.
پیام آسمانی (دوره دو جلدی)؛ گردآوری برخی آثار بهاءالله و عبدالبهاء منتشره در مجلات پیام بهایی؛ فرانسه؛ انتشارات پیام بهایی؛ چاپ دوم؛ نوامبر ۱۹۸۸ م.
مجله پیام بهایی، شماره ۲۷۸.
تاریخ اجتماعی هنر (دوره چهار جلدی)؛ آرنولد هاوزر؛ ترجمه امین مؤید؛ تهران؛ انتشارات چاپخش؛ تاریخ؟
طراحی(کتاب آموزش طراحی کلیه رشتههای هنرستان هنر)؛ فریبا شاپوریان؛تهران؛ انتشارات مدرسه (وزارت آموزش و پرورش)؛ چاپ آزمایشی
تازه ها
آنابل نایت
آنابل نایت
جاناتان منون
جاناتان منون
مینا یزدانی