معنای زندگی
تحریریۀ گنج پنهان
«… زمین، خاک سیاه است؛ چون فیض ابر بهاری ببارد، آن خاک سیاه به اهتزاز آید. گلهای رنگارنگ برویاند؛ یعنی نفوس انسانی چون از عالم طبیعت است، مانند خاک سیاه است؛ چون فیض آسمانی برسد و تجلیّات نورانی هویدا گردد، به اهتزاز و حرکت آید و از ظلمات طبیعت رهایی یابد و گلهای اسرار الهی برویاند. …»
(عبدالبهاء؛ مکاتیب عبدالبهاء، ج ۳؛ صص ۴-۳)
آثار و زندگی عبدالبهاء همه دربارۀ معنای زندگی است. به راستی اگر وی زندگی در این جهان سراسر رنج را پرمعنا و ارزشمند نمیدانست چهگونه این همه سالهای دور و دراز تبعید و زندان را تاب آورد؟ و چهگونه چنین سرشار از امید برای اصلاح آن کوشید؟ شاید بتوان همۀ آنچه را وی در عبارات فراوان نامهها و سخنانش نوشته و گفته است در دو واژه خلاصه نمود و بعد به شرح معانی مندرج در آن دو واژۀ فشرده پرداخت و کتابها نوشت. این دو واژه «خدمت» و «کمال» است. در بیانی بهاءالله، فضل و برتری و شایستگی انسان را در «خدمت» و «کمال» میداند و این دو را در برابر «زینت و ثروت و مال» میگذارد. شاید بتوان «کمال» را معنایی دانست که در جنبههای فردی زندگی انسان آشکار میشود و «خدمت» را معنای زیست اجتماعی وی دانست.
بیتردید عصارۀ زندگی اجتماعی عبدالبهاء در نامی است که برای خود برگزیده است. وی آگاهانه عبودیت را بر هر عنوان و لقب و توصیفی ترجیح داده است. وجوه معنایی عبودیت نه فقط در برابر آفریدگار هستی یا فرستادۀ او، بهاءالله، نمودار میشود، بلکه وی اصرار داشت که این عبودیت را به همۀ انسانها گسترش دهد و خود را در برابر همگان فروتن و خاکسار بداند. وی پس از آنکه به جانشینی پدر بزرگوارش رسید و رهبری جامعۀ بهائی را بر عهده گرفت، در بیشتر نامههایش به دوستدارانش بر این معنا و مفهوم اساسی حیات فرد بهائی تأکید نمود. وی همۀ زندگی خود را صرف خدمت به پدر، خانواده، دوستان و هر انسانی کرد که به کمک نیاز داشت. عبدالبهاء سرمشقی از انسان به جامعۀ بشری ارائه نموده که نه با انسان خودخواه و خودشیفتۀ مدرن خویشاوندی دارد و نه با انسان سرگشته و ناامید دوران پسامدرن که امروزِ ما را شکل داده است.
سرمشق وی به جامعۀ بشری این است که خدمت یاران را سروَری و چاکری دوستان را شهریاری دو جهان بدانند. از دیدگاه عبدالبهاء، کسی که میخواهد به خدمت حق بپردازد باید به خدمت انسانها برخیزد. وی خداوند را بینیاز از خدمت آفریدگانش میداند؛ پس باید به خدمت نیازمندان قیام نمود تا خدمت حق معنا یابد. این تناقض ظاهری میان عبودیت و شهریاری و سلطنت، رازی است که زندگی انسان را سرشار از معنا و هدفمندی میکند. بندگی دوستان حق را باعث آزادگی دو جهان و آسودگی دل و جان و سلطنت معنوی میداند. این تعابیر صرفاً ادبیات عرفانی یا عرفان ادبی نیست که در فرهنگ ایران سابقهای پربار داشته است. زندگی هفتاد و هفت سالۀ عبدالبهاء توماری گسترده از تجلّی خدمت به دیگران است.
اما در زندگی فردی، انسان باید به دنبال کسب کمالات باشد. در هر عرصه و میدانی که حضور مییابد، هدفش باید رسیدن به کمال باشد. علم، هنر، صنعت و اخلاق مهمترین عرصههای کمالجویی انسان است. بیگمان کمال غایی در هر کدام از این ساحتها با هدف زندگی اجتماعی انسان مرتبط است، یعنی در هر حال غرض از کمال در این عرصهها آن است که فایدهای به دیگران برسانیم وگرنه علم برای علم یا هنر برای هنر با جستوجوی معنای زندگی ناهمخوان است و سایۀ یأس و پوچی آن را دنبال میکند. دانش و هنری ما را به کمال میرساند که سودش به دیگران هم برسد. کمال اخلاقی هم در کسب فضیلتهای انسانی است. هر فضیلت اخلاقی ناگزیر در زندگی اجتماعی انسان نمایان میشود؛ از صداقت و خلوص و بیریایی گرفته تا امانت و پرهیزگاری و شجاعت.
عبدالبهاء اعمال و فضایل انسانی را دارای درجات میداند. یک عمل است که فایدۀ آن به شخص انسان میرسد، عمل دیگری ثمرش به خانوادۀ انسان یا به قوم و قبیلۀ او برمیگردد، اما یک عملی است که فایده و ثمرش به عموم اهل عالم میرسد و نتایجش نامحدود و اثراتش به بقای جهان هستی ماندگار است. بدیهی است که انسان باید به اعمالی روی آورد که ثمراتش به عموم بشر یا دستکم به تعداد بیشتری از انسانها برسد.
جنبۀ دیگر معنای زندگی از دیدگاه عبدالبهاء هنگامی فهمیده میشود که او به بحث دربارۀ جهان پس از مرگ و ادامۀ زندگی روحانی میپردازد. از نظر عبدالبهاء، زندگی ما در این جهان مقدّمه و تدارکی است برای زندگی روحانیمان. او نسبت زندگی اینجهانی ما را با زندگیمان پس از مرگ جسمانیمان، مانند نسبت زندگی جنینی به زندگی پس از تولّد میداند. او می گوید همانطور که جنین انسان به فایدۀ اعضای بدنش واقف نیست و اگر میتوانست تأمل و پرسش کند، شاید او هم میپرسید این دست و پا و چشم و گوش و دهان به چه کارم میآید؛ چون در عالم رحم نیازی به آنها ندارد. انسان همین موقعیّت را در برابر فضایل اخلاقی و کمالات روحانی خود در این جهان دارد. بسیاری از کمالات و فضیلتها حتی مزاحم زندگی مادّی راحت است؛ چون برای کسب آن فضیلت باید از بسیاری لذّات اینجهانی دست بشوییم و خود را محروم کنیم. پس فایدۀ این فضایل چیست؟ عبدالبهاء میگوید هر فضیلتی در حکم عضوی لازم و ضروری برای حیات روحانی ماست. اگر در این جهان نتوانیم کارکرد این فضایل را بهخوبی درک کنیم و در کسب آنها کوتاهی نماییم، در آن جهان ناقص یا ضعیف متولّد میشویم و آنجا به فایدۀ هریک از این فضایل پیمیبریم، ولی دیگر برای جبران نقص روحانیمان دیر شده است.
پس از دیدگاه عبدالبهاء اگر به زندگی روحانی پس از مرگ جسم خود ایمان داشته باشیم، زندگی ما در این جهان سرشار از معنا میشود. کسی که فاقد روح ایمانی است در مرتبهای پستتر از شخص مؤمن به روح و بقای آن قرار می گیرد. اگرچه روح کسانی هم که ایمانی به عالم غیب و حقایق روحانی ندارند، باقی است و به حیات خود پس از مرگ ادامه می دهد، ولی در مرتبهای فروتر از مؤمنی است که به علّت ایمانی که به حیات پس از مرگ داشته در این جهان کوشیده فضایل لازم را کسب کند. توجّه داشته باشیم که منظور از مؤمن کسی است که براساس ایمانش به اخلاقیات و هدایات و تعالیم الهی نیز عامل بوده است، نه آنکه صرف قبول زبانی برای ایمان بس باشد.
ممکن است کسانی با مبانی اندیشۀ روحباورانۀ عبدالبهاء همدلی و توافق نداشته باشند. در اینجا غرض بحث استدلالی و اثبات این دیدگاهها نیست، بلکه غرض گزارشی است از اندیشههای عبدالبهاء. در نوشتههای دیگر فرصت برای بحثهای استدلالی خواهیم داشت. به هرحال نمیتوان دیدگاه عبدالبهاء را دربارۀ معنای زندگی بدون طرح دیدگاه او دربارۀ حقیقت روحانی انسان، توصیف و درک کرد.
«… هرچند شخص نیکوکار در درگاه پروردگار مقبول است، ولی اوّل دانستن است و بعد عمل نمودن. شخص کور هرچند صنعتی لطیف و بدیع ظاهر مینماید، ولی خود از دیدارش محروم. حیوانات چهقدر زحمت انسان را میکشند و بار برمیدارند و راحت میبخشند، ولی خود، ناداناند و از این تعب و زحمت مکافاتی نمیبرند. … و از این گذشته نفس نیکوکار و خوشرفتار البته از هر افقی مشاهدۀ انوار نماید، اقبال کند. فرق اینجاست، ایمان دانستن است و عمل خیر، مجری داشتن. …»
(عبدالبهاء؛ منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج ۳؛ ص ۹۹)
کتابشناسی:
مفاوضات عبدالبهاء؛ گفتوگوهای لورا کلیفورد بارنی با عبدالبهاء
خطابات عبدالبهاء (سه جلد)
امر و خلق؛ جلد 3؛ گردآوری و تألیف اسدالله فاضل مازندرانی
سخنان کوتاه و اندرزهای حضرت عبدالبهاء؛ جمعآوری و تنظیم احمد عطایی
تازه ها
آنابل نایت
آنابل نایت
جاناتان منون
جاناتان منون
مینا یزدانی