اصلاحات توسعهمحور؛ آنچه عبدالبهاء برای ایران میخواهد (۱)
الف. کشاورز
«… در این صفحات خونین تاریخ، بیهوده است اگر در جستجوی نشانههایی حاکی از پیشرفت و ترقّی و یا ذکری از هنر دوران صلح و صفا باشیم. در سراسر ایران گاوآهن فدای شمشیر شده بود.»
(رگ تاک؛ ص ۱۱۰)
بهجرأت میتوان گفت جملات فوق که از قول یک جهانگردِ غربی عنوان میشود، آیینۀ تمام نمای وضعیت و شرایط ایران در دوران قاجار است. با این توصیف، شاید دیگر نیازی به شرح شرایط اسفبار آن دوران در این نوشتار نباشد.
عبدالبهاء در چنین دورانی میزیست (۱۸۴۴ – ۱۹۲۱)؛ دورانی که یقیناً یکی از سختترین مقاطع تاریخ حیات ایران بود. کشوری که الگو و قافلهسالار تمدن جهان نامیده میشد، در این دوران اینچنین به نهایت درماندگی رسیده بود.
امّا همزمان در غرب، شرایط دیگری حاکم بود. بعد از انقلاب صنعتی، علم و فنآوری بهصورت فزایندهای در عرصۀ زندگی مردم اروپا و آمریکا حضور پیدا میکرد. مردم حضور علم و محصولات آن یعنی، فنآوری یا تکنولوژی را در زندگی خود لمس میکردند. ورود تکنولوژیهای جدید، مثل تلگراف، تلفن، راهآهن و … در قرنهای هجده و نوزده که حاصل نگاه علمی به جهان و طبیعت بود، رفاه و آسایش بیشتری را برای مردم غرب فراهم میکرد. این رفاه و آسایش در بازتولید اندیشههای انقلابی و خلّاق در حوزههای علمی، هنری و اجتماعی بسیار مفید بود و بهاینترتیب در غرب، چرخهای شکل میگرفت که در آن تبدیل اندیشه خلّاق به فنآوری و کمکِ فنآوری به ایجاد اندیشههای نو و انقلابی، ادامه مییافت. استمرار این چرخه روند «توسعه» جوامع غربی را تسریع مینمود.
نظریات توسعهمحور
استفاده از واژۀ «توسعه» به مفهوم امروزی در زمان عبدالبهاء چندان رایج نبود؛ این واژه یک مفهوم مدرن است که بیشتر بعد از جنگ جهانی دوم مرسوم و امروزه بهعنوان سنجشی برای شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورها مورداستفاده قرار میگیرد.
اگر نخواهیم درگیر معانی و یا تعابیر واژۀ «توسعه» شویم، باید گفت سادهترین تصویری که از توسعه میتوان ارائه داد، همانا ایجاد تغییرات مثبتِ کمی و کیفی در زیرساختهای اقتصادی و ساختارهای سیاسی، اجتماعی یک جامعه است. به نظر میرسد هدف عبدالبهاء رسیدن به چنین شرایطی در ایران بود، زیرا وی همراه با پیشنهادهایی که برای تغییرات فوری و بهبود شرایط زندگی مردم ارائه میکند، اندیشههایی برای رشد و ترقّی بلندمدت و همهجانبۀ کشورِ خود در سر دارد.
برای بررسی این موضوع و اینکه چرا فکر میکنیم که نگاه عبدالبهاء دربارۀ اصلاحات در ایران، ایجاد تغییرات بنیادی در همۀ سطوح و توسعهگرایانه بوده، لازم است تأمّلی بر تفکّرات و آراء این اندیشمند ایرانی داشته باشیم.
شناخت عنصر زمان
«این قرن، جامع قرون … و سلطان قرون است»
(عبدالبهاء؛ خطابات عبدالبهاء؛ ج ۲؛ ص ۱۸۲)
این تعریف کوتاه ولی عمیق عبدالبهاء از دورانی که در آن حضور دارد بهخوبی عمق نگاه و ژرفنگری این متفکّر ایرانی را نشان میدهد؛ او در حالی آیندۀ درخشانی را برای سالهای پیش رو پیشبینی میکند، که شاید برای بسیاری از متفکّران و مصلحان شرقی رسیدن به این دیدگاه در آن زمان، امکانپذیر نبود. پیشبینی عبدالبهاء از آیندۀ علم و تکنولوژی در جهان و زمانشناسی درست او سبب میشد تا وی این موقعیت را فرصتی مناسب برای قرار دادن ایران در مسیر رشد و توسعۀ همهجانبه بداند.
لزوم خروج از غار بیخبری

در آن مقطع تاریخی، در ایران نیز همچون غرب، چرخهای در جریان بود؛ امّا در جهت تولید فقر و فلاکت. فقر و فلاکتِ مستولی بر جامعۀ ایران، تولید جهل و بیسوادی میکرد، جهل و بیسوادی بهنوبۀ خود موجب فقر و فلاکت میشد و این چرخه، سالیان طولانی همچنان ادامه داشت و راه گریزی متصوّر نبود.
به علّت وجود همین چرخه بود که حاکمان و صاحبمنصبان دینی از پارهای اختلافات و مغایرت نظریات جدید علمی در خصوص انسان و جهان با تفکّرات مذهبی رایج، سوءاستفاده نموده، به مردم القاء میکردند که حضور علم و مظاهر آن در جامعه، مساوی با ازبینرفتن دین و اعتقادات مذهبی آنها است.
هدف عبدالبهاء شکستن این چرخۀ معیوب و خارج کردن مردم از این دایرۀ بسته بود. ازنظر او مردم عقب نگاه داشته شده، قربانیان وضع موجود هستند. تأثیرپذیری و همراهی گروهی از مردم با مخالفان علم و دانش، ناشی از جهل و عقبماندگی تحمیلشده از طرف صاحبان قدرت بود. جهل و بیخبری مردم، حتّی اگر نیاز و اشتیاق فراوانی برای رشد و ترقّی داشتند، مانع از تصمیمگیری درست آنها میشد. او در «رسالۀ مدنیه» (۲) دراینباره میگوید:
«باید افکار عمومی را متوجّه آنچه امروز لایق و سزاوار است، نمود و این امکان ندارد مگر به بیان دلایل کافی و ثابتشده؛ زیرا عموم مردم از جهان بیخبرند و شکّی نیست که سعادت خود را خواستار و آرزومندند؛ ولی پردههای جهل، مانع شده است. ببینید که کمیِ علم و دانش به چه اندازه باعث ذلّت و حقارت ملّت میشود.» (نقل به مضمون)
(عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه؛ ص ۷۶)
اوّلین پیشنهاد عبدالبهاء در این مسیر، اطّلاعرسانی و آگاهیبخشی است. اعتقاد او بر این است که هرگونه تغییری در جامعه باید توسّط مردم انجام گیرد. بدین منظور مهمترین اقدام، بیرون آوردن مردم از غار بیخبری و آشنایی آنها با دنیای واقعی است که در اطرافشان در جریان است.
او به حکومت و دستاندرکاران چنین پیشنهاد میکند:
«در حال حاضر بیشتر مردم از امور ساده اطّلاعی ندارند، چه رسد به اطّلاع و آگاهی نسبت به امور کلّی (جهانی) و نکات پیچیده که از ملزومات این عصر است. پس لازم است کتابها و نشریاتی تدوین شود و در آنها آنچه امروز ملّت نیاز دارد و وجود آنها سبب پیشرفت و ترقّی میگردد، درج گردد و در سراسر کشور توزیع شود. شاید لااقل خواص و نخبگان ملّت، آگاه شوند و در جهت عزّت و سربلندی ملّت بکوشند.» (نقل به مضمون)
(همانجا)
استفاده از کتاب و نشریات برای اطّلاعرسانی در آن دوران، حرکتی است بسیار جسورانه و درعینحال دوراندیشانه و آیندهنگر.
عبدالبهاء میخواهد از این طریق، تعداد بیشتری از مردم با شرایط روز دنیا آشنا شوند، البتّه او از میزان و عمق بیسوادی در جامعۀ ایران باخبر است، باوجوداین امیدوار است با آگاهیبخشی و بهروز کردن اطّلاعاتِ افراد تحصیلکردۀ جامعه بتوان این اطّلاعرسانی را گسترش داد. از دیدگاه او آگاهی مردم، مهمترین رکن رشد، ترقّی و توسعۀ یک جامعه است.
پاسخی در قالب یک سؤال
عبدالبهاء برای تشریح نظرات اصلاحی خود در قسمتی از «رسالۀ مدنیه» از بانیان وضع موجود و سران دینی و دولتی که به بهانههای واهی مانع از حضور علم و تکنولوژی در ایران بودند، میپرسد:
«آیا عمران و آبادانی کشور، مرمت راهها، استفاده از وسایلی برای بهبود اوضاع اقتصادی ضعیفان جامعه و تهیّۀ مقدّمات رشد و ترقّی عموم مردم و گسترش علوم و فنون و نظم دادن به ارکان حکومت و رعایت حقوق افراد جامعه و همچنین امنیت جانی و مالی و اجتماعی، مخالف وضعیت کنونی ایران است؟» (نقل به مضمون)
(عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه؛ ص ۷۶)
طرح این سؤال درعینحال پاسخی است به تفکّرات عقبمانده و ارتجاعی افرادی که از سنجش و ارزیابی اوضاع جدید جهان، عاجز و همچنان مخالف علم و آگاهی بهمنظور ادامۀ سلطۀ فکری خود بر جامعه هستند.
در این سؤال، نگاه توسعهمحور عبدالبهاء بهصورت واضحی قابلدیدن است؛ تأکیدی که عبدالبهاء برای آگاه کردن مردم دارد و اصولی که او در بطن این سؤال، مطرح میکند بهخوبی نشان میدهد که هدف وی فراتر از اقدامات مقطعی، بلکه بسترسازی برای تغییرات عمیق بر مبنای یک نگاه کاملاً توسعهگرایانه است. امروزه ازنظر بسیاری از متخصّصان علوم اجتماعی و اقتصاد، شاخصهایی مثل عمران و آبادانی، بهبود وضعیت اقتصادی، گسترش علم و تکنولوژی، تأمین حقوق اجتماعی و امنیت افراد جامعه، بهعنوان محورهای اصلی توسعۀ اقتصادی و اجتماعی شناخته میشود. (۳)
ابزارهای ایجاد توسعه
سالها بعد از ارائۀ چنین پیشنهادهایی از طرف عبدالبهاء به حاکمان ایران، در سفری به غرب (۴) او سعی میکند از فرصت بهدستآمده برای تحقّق ایدههای خود استفاده نماید. عبدالبهاء، اوّلین نیاز ایران را برای ایجاد تغییرات عمیق، برپایی مدارس و مراکز علمی در ایران میداند؛ زیرا هر کشوری برای بهکارگیری فنآوری نو، نیاز به افراد باسواد و آموزشپذیر خواهد داشت، مدارس و مراکز علمی میتوانند این نیاز کشور را تأمین نمایند.
عبدالبهاء در یک سخنرانی در آمریکا میگوید:
«… در این اقلیم (آمریکا) علم، روزبهروز رو به ترقّی است و مدارس و دارالفنونهای (دانشگاه) بسیار تأسیسشده است … امیدم چنان است که ممالک سایره اقتدا به این مملکت نمایند و مدارس عدیده برای تربیت اولادهای خود برپا دارند و پرچم عِلم را برافرازند …»
(عبدالبهاء؛ خطابات عبدالبهاء، ج ۲؛ ص ۸۰)
اقتباس علم و فنآوری
ایرانِ زمان عبدالبهاء فاقد زیرساختهای فنّی و فکری لازم برای ایجاد مراکز علمی است. بر مبنای این واقعیت، او اقتباس و بهرهگیری از توانمندیهای غرب را برای سرعت بخشیدن به روند توسعۀ در ایران، بسیار لازم و ضروری میداند. از نگاه وی اقتباس و بهره بردن از تجربیات دیگران حرکتی است مبتنی بر روند تکاملی جوامع بشری؛ به همین دلیل معتقد است:
«امتیاز آیندگان بر گذشتگان در این است که اموری را که در زمانهای گذشته تجربهشده و فواید بزرگش اثباتشده، از گذشتگان اقتباس نمایند و موارد جدید را خود کشف کنند و به آن اضافه نمایند.» (نقل به مضمون)
(عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه؛ ص ۷۹)
منظور عبدالبهاء از اقتباس به معنی تقلید صرف نیست؛ او عقیده دارد برای حرکت در مسیر رشد و توسعۀ همهجانبه، باید از بالاترین علم و فنآوری روز دنیا استفاده نمود و تجربیات و دستآوردهای علمی خود را به آن اضافه کرد و موجب گسترش و بومی شدن علم و فنآوری در جامعه شد. درواقع، او معتقد است لازم نیست چرخ را دوباره اختراع نماییم.

دراینراستا، عبدالبهاء بسیار کوشش مینماید تا بتواند مراکز مهم علمی دنیا را برای ایجاد زیرساختهای آموزشی و صنعتی در ایران، تشویق نماید. نمونهای از این فعّالیتهای عبدالبهاء را میتوان در این سخنرانی وی در یک مجموعۀ دانشگاهی در آمریکا دید:
«… من از ممالک بعیده (بسیار دور) آمدهام تا در این مجامع محترمۀ علمیه حاضر شوم و این نظامات و ترتیبات را مشاهده کنم … چون من مراجعت به شرق نمایم جمیع را به تحصیل علوم و فنون نافعه تشویق و تحریص کنم. امیدم چنان است که شماها هم همّت کنید و در ممالک شرق، مدارس مهمّه بنا کنید … تا ممالک شرقیه نیز مطابق غرب شود، زیرا اهالی شرق، استعداد زیاد دارند ولی تابهحال، اسباب تربیت عمومی مهیّا نبوده. (در آنجا) مدارس نظیر این بلاد (کشورها) نیست. …»
(عبدالبهاء؛ خطابات عبدالبهاء، جلد ۲؛ صص ۸۲-۸۱)
لحن گفتار عبدالبهاء در این سخنرانی بهخوبی حس شور، اشتیاق و عشق یک مصلح ایرانی را به نمایش میگذارد که قلبش برای سعادت وطنش میتپد. وی بزرگوارانه تعهّد میکند که همه را به تحصیل علم و دانش تشویق کند و از استعداد و توانایی مردم شرق میگوید، محرومیت و نداشتن امکانات را یادآوری میکند، امید و آرزوی بزرگش را اعلام کرده و از آنان برای سرمایهگذاری در کشور خود و دیگر کشورها دعوت مینماید.
اگر در نظر داشته باشیم که بسیاری از صاحبان قدرت دینی در ایران، اقتباس و یا اصولاً هرگونه حضور غرب در این عرصه را مغایر دین و ایمان مردم میدانستند، ایدۀ عبدالبهاء مبنی بر فراگیری و بهره بردن از تجارب غرب و استفاده از ظرفیتهای داخلی و خارجی، یک ایدۀ انقلابی و نوگرایانه بوده که ثبات تفکّرات ارتجاعی آنها را برهم میزده است.
امّا عبدالبهاء تحت تأثیر تفکّرات ارتجاعی نبود. هدف والای او تنها، فراهم کردن شرایط در ایران برای حرکت بهسوی رشد و ترقّی همهجانبه بود. او بهصراحت اعلام میدارد:
«کسب اصول و قوانین مدنی و اقتباس علم و دانش و صنعت از دیگر کشورها جایز است تا عموم مردم، متوجّه سود و منفعت آنها گردند و با کمال همّت بر کسب و اجرای این اصول و قوانین اقدام نمایند تا به یاری خدا این کشور پاک، سرور دیگر کشورها گردد. » (نقل به مضمون)
(عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه؛ ص ۲۳)
از منظر عبدالبهاء اقتباس و یادگیری از دیگر کشورها نهتنها ناپسند نیست، بلکه یک عامل انگیزشی و نیرویی اوّلیه است برای فعّال کردن نیروهای راکد و منجمد؛ نیروهایی که به سبب فقر، جهل و بیسوادی امکان ظهور و بروز نیافتهاند.
بنیانی برای خانه
مروری کوتاه بر آنچه عبدالبهاء برای ایران میخواهد، نشان میدهد نگاه او به اصلاحات یک نگاه انقلابی، نوگرا و مبتنی بر یک روند علمیِ ایجاد تغییرات بنیادی است.
عبدالبهاء برای تحقّق نظریاتِ خود طرح و راهبرد دارد. آگاهی بخشی به مردم، محدود نکردن اصلاحات به موارد کوچک و نگاهی همهجانبه و توسعهمحور برای رشد و ترقّی در همۀ حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و به دنبال آن فراهم کردن بستر این تغییرات با ایجاد مدارس و مراکز علمی در کشور، اقتباس و بهرهگیری از تجربیات و تواناییهای علمی کشورهای دیگر، بخشی از راهبرد عبدالبهاء برای رسیدن به پیشرفت و ترقّی ایران است.
عبدالبهاء بهترینها را برای خانه میخواهد تا فرزندان این خانه همچون فرزندان دیگر کشورها از آن بهره ببرند و کشورش با حرکت در مسیر توسعه، جایگاه تمدّنی گذشتۀ خود را بازیافته و همطراز کشورهای متمدّن آن روز جهان گردد.
اگرچه بر اساس سنّت همیشگیِ برخورد منفی با دگراندیشی و تفکّرات نو، برخورد مناسبی با تفکّرات و ایدههای عبدالبهاء که اجرای آنها میتوانست سبب تحوّلات بسیار بزرگی در ایران گردد، نشد؛ ولی باوجوداین، اندیشههای واقعگرایانۀ عبدالبهاء که حاصل تجزیهوتحلیل درست اوضاع آن زمان ایران و جهان بود، برای بسیاری از مصلحان ایرانی که بعدها با این تفکّرات آشنا شدند راهگشا و الهامبخش بود.
هدف عبدالبهاء در آن دوران، فدا کردن «شمشیر» در راه توسعه و آبادانی ایران بود.
یادداشتها:
۱ – عباس نوری ملقب به «عبدالبهاء» فرزند ارشد میرزا حسینعلی نوری «بهاءالله» (۱۸۴۴- ۱۹۲۱) عبدالبهاء یکی از پیشگامان عرصۀ تفکّرات و نظریات اصلاحی در ایران و جهان محسوب میشود.
۲ – «رسالۀ مدنیه» نوشتاری است که عبدالبهاء در سال ۱۹۸۵ م. برای ناصرالدینشاه قاجار ارسال و در آن پیشنهادها و راهحلهایی برای ایجاد تغییرات و اصلاحات در ایران ارائه میکند. این رساله، در آغاز «اسرار الغیبیه لاسباب المدنیه» نامیده میشد.
۳ – «اگر توسعه را در معنای جامع آن در نظر بگیریم، مشتمل بر فرآیند پیچیدهای است که رشد کمی و کیفی تولیدات و خدمات و تحول کیفیت زندگی و بافت اجتماعی جامعه و تعدیل درآمدها و زدودن فقر و محرومیت و بیکاری و تأمین رفاه همگانی و رشد علمی و تکنولوژی درونزا در یک جامعه معین را در برمیگیرد.» (توسلی، غلامعباس؛ جامعیت مفهوم توسعه و رابطه آن با فرهنگ؛ ص ۲۷)
۴ – عبدالبهاء در سال ۱۹۱۱ به مدت حدود سه سال سفری به اروپا و آمریکا داشت وی در این سفرها، ضمن دیدار با مشاهیر علمی و شخصیتهای مذهبی و سیاسی، با سخنرانی در مجامع علمی و فرهنگی، ایده و تفکّرات خود در مورد اتحاد شرق و غرب، صلح عمومی و اتحاد جهانی را ارائه میکرد.
کتابشناسی:
عبدالبهاء؛ خطابات عبدالبهاء، ج ۲؛ لانگنهاین (آلمان) لجنۀ ملی نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی؛ ۱۹۲۷.
عبدالبهاء؛ رسالۀ مدنیه؛ بینا، ۱۶۰ بدیع، ۲۰۰۳.
توسّلی، غلامعباس؛ جامعیت مفهوم توسعه و رابطه آن با فرهنگ؛ نشریه فرهنگ توسعه، دوره ۳، شماره 15؛ ۱۳۷۳.غیبی، فاضل؛ رگ تاک (چاپ یکجلدی)؛ آلمان: بینا؛ نشر پنجم؛ ۱۳۹۷.
تازه ها
آنابل نایت
آنابل نایت
جاناتان منون
جاناتان منون
مینا یزدانی