رفاه فردی و اجتماعی
تحریریۀ گنج پنهان
«… تعلیم … حضرت بهاءالله تعدیل معیشت حیات است؛ یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر بهراحت زندگانی کنند؛ یعنی همچنان که غنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد سفرۀ او مزیّن است، فقیر نیز لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند. امر تعدیل معیشت بسیار مهمّ است و تا این مسأله تحقّق نیابد، سعادت برای عالم بشر ممکن نیست. …»
(عبدالبهاء؛ پیام ملکوت؛ صص ۱۲۶-۱۲۵)
همان طور که عبدالبهاء تأکید میکند، مسألۀ معیشت یا امکانات اقتصادی برای زندگانی هر انسانی مسألهای اساسی است که تا عدالت بر آن حاکم نشود، نمیتوان انتظار داشت جامعۀ بشری روی رفاه و سعادت را ببیند. اگر چنین تصوّر شود که ثروتمندان جهان و کسانی که دغدغۀ امور معیشتی ندارند از آسیبهای فقر جامعه در اماناند، نشانۀ این است که ساختار جهان امروز و پیوندهای نزدیک میان همۀ انسانها و جوامع آنها را نادیده گرفتهایم. بنا به بیانات بهاءالله، که نگرش سیستمی به جهان نیز آن را تأیید میکند، جهان همچون اندام انسانی است که همۀ اعضا و اجزای آن در رابطهای متقابل با هم قرار دارند. اگر امروز در صحراهای آفریقا پدیدۀ شوم گرسنگی بیداد میکند و بیشتر جمعیت جهان از دسترسداشتن به آب سالم آشامیدنی یا امکانات بهداشتی ضروری محروماند، ثروتمندان و مردم برخوردار جهان اوّل نیز از پیامدهای ناگوار این بیعدالتیها در در امان نیستند.
خطر انقلابات تهیدستان و جان به لبرسیدگان همچنان جهان سرمایهداران و مرفّهان را تهدید میکند. عبدالبهاء در سفرهای خود به اروپا و آمریکا ثروتمندان جهان پیشرفته را از بیتوجهی به فقرا و نیازمندان برحذر داشت و هشدار داد که اینان امانت حق نزد ما هستند. حاکمان جهان با صرف بودجههای سرسامآور برای تولید و توزیع سلاحهای مختلف، در جستوجوی راههایی برای افزایش امنیت خود و کشورشان در برابر دشمنان فرضی و محتملاند؛ در حالی که بیاعتنایی به نیازمندان جامعۀ خود یا دیگر جوامع، زمینهساز خشم و نفرت تودههای فقیر و بیچیز نسبت به بهرهمندان است. روزی که این خشم به نقطۀ انفجار برسد نه از تاک نشان خواهد ماند نه از تاکنشان.
نابرابری اقتصادی همچون نابرابری در فرصتهای تعلیم و تربیت یا نابرابری در فرصتهای مشارکت اجتماعی و سیاسی و وجود تبعیضهای گوناگون قومی، نژادی، دینی و جنسیّتی بذر نارضایتی و محرومیّت را میان انسانهای مظلوم میپراکند. عبدالبهاء در همۀ این زمینهها خواهان رفع نابرابریهاست. درست است که در موضوع اقتصاد و ثروت از برابری اجباری دفاع نمیکند، ولی در این زمینه نیز معتقد است باید زمینههای تشدیدکنندۀ نابرابریهای افراطی و فاصلههای زیاد میان فقیران و اغنیاء را از میان برداشت. با اعطای فرصتهای برابر اقتصادی و گسترش تعلیم و تربیت اجباری، عمومی و یکسان در سرتاسر جهان این فرصتهای برابر در اختیار همه گذاشته می شود. برای ایجاد عدالت، هم باید راههای حقوقی و قانونی را در نظر داشت و هم راههای اخلاقی و تربیتی را.
عبدالبهاء برای تحقّق عدالت اقتصادی، هم راهکار اخلاقی را توصیه میکند و هم راه قانونی را. برای کسانی که وجدان بیدار و فرهیخته دارند توصیههای اخلاقی کارساز خواهد بود تا آنها سهمی از دارایی یا سود ثروت خویش را برای رفع نیاز فقرا و عمل به اصل اخلاقی مواسات و ایثار و انفاق ببخشند. امّا برای کسانی که خودخواسته دست به تعدیل ثروت خویش برای حمایت از فقرا نمیزنند، باید قوانینی تصویب و اجرا نمود که بخشی از درآمد ثروتمندان را برای مصارف عمومی و افزایش رفاه اجتماعی صرف کرد.
اصول اخلاقی مورد نظر عبدالبهاء برای تعدیل معیشت عمومی، بسیار و در شبکهای مرتبط با دیگر امور اجتماعی و سیاسی جامعۀ بشری است؛ از جمله: تقدّم مشارکت و تعاون بر رقابت، لزوم اطاعت از قانون و نظم اجتماعی، پرهیز از هرگونه خشونت در دستیابی به حقوق انسانی خویش، صداقت و راستی و امانت در برابر مردم و دولتها، مواسات نسبت به دیگران که مفیدتر از مساوات اجباری است، اصالت خدمت به دیگران نسبت به جمع مال و ثروت، تقدّم منافع و رفاه عمومی بر منافع فردی و محدود و جز اینها.
یکی از راههای قانونی که عبدالبهاء برای تأمین رفاه عمومی و تعدیل ثروت در جامعه مطرح میکند، نظام مالیات تصاعدی یا پلکانی است که در سخنرانیهایش در اروپا و آمریکا بارها به آن اشاره نموده است. این نظام مالیاتی، همانطور که امروزه در برخی کشورها اجرا میشود، برای رفع نیازهای ضروری همۀ افراد جامعه به کار میرود. راه دیگر، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها و بنگاههای اقتصادی است که هم موجب انگیزه در کارگران میشود و هم آنها نیز همچون صاحبان سرمایه از افزایش سود تولیدات و دسترنج خود بهره مند میشوند.
راه قانونی دیگر که عبدالبهاء در آثار خود بیان کرده تا از تجمع ثروت در میان تعداد اندکی از انسانها پیشگیری شود، اختصاص منابع طبیعی ثروت، مثل معادن و جنگلها و دریاها به عموم افراد جامعه است. اگر طبق نظر بهاءالله و عبدالبهاء عمل شود و این عمومی شدن منابع ثروت کرۀ زمین گسترۀ جهانی داشته باشد، فاصلۀ میان کشورهای غنی و فقیر نیز کاسته میشود و استثمار و استعمار نیز تا حدود زیادی رفع میگردد؛ زیرا منابع ثروت جهان در اختیار دولت جهانی و تحت قوانینی اداره خواهد شد که شورای قانونگذاری جهانی تصویب میکند.
در همۀ این راهحلها – چه حقوقی و چه اخلاقی – اصل اولویت و ارجحیت منافع عمومی بشر به منافع فردی یا گروهی باید مراعات شود تا غنای جامعه بر غنای افراد رجحان و برتری داشته باشد. از نظر عبدالبهاء ایجاد برابری اقتصادی به شکلی که کمونیستها میگویند و میخواهند، خلاف طبیعت انسان است؛ چون انسانها در همۀ استعدادها و تواناییها برابر نیستند. حتّی اگر فرصتها نیز برابر و عادلانه داده شود، نفس تفاوتهای فردی انسانها مانعی بزرگ بر سر راه برابری مطلق خواهد بود. اگر بنا به روش کمونیستها هم بخواهیم با اجبار به برابری برسیم، تجربه نشان داده که مفاسد دیگری در جامعه رخ میدهد که اساس پویایی اجتماعی و اقتصادی و انگیزههای پیشرفت و توسعه را سرکوب مینماید. عبدالبهاء راههای اخلاقی و روحانی پیشنهادی دیانت بهائی را کاراتر از روش اجباری کمونیستها میداند.
«جایز نیست که بعضی در نهایت غنا باشند و بعضی در نهایت فقر. باید اصلاح کرد و چنان قانونی گذاشت که از برای کلّ، وسعت و رفاهیّت باشد؛ نه یکی به فقر مبتلا و نه یکی نهایت غنا را داشته باشد. مثلاً شخصی غنی که منتهی غنا را دارد، نگذارد شخص دیگر منتهی فقر را داشته باشد، مراعات او را بکند تا او هم راحت باشد. این را باید به قوانین اجرا کرد. نفوس اغنیا باید خودشان زیادیِ مال خود را به فقرا انفاق کنند و همچنین قوانین مملکت باید نوعی باشد که به موجب شریعتالله هر گونه آسایش داشته باشد.»
(عبدالبهاء؛ پیام ملکوت؛ صص ۱۳۵-۱۳۴)
کتابشناسی:
مفاوضات عبدالبهاء؛ گفتوگوهای لورا کلیفورد بارنی با عبدالبهاء
خطابات عبدالبهاء (سه جلد)
پیام ملکوت؛ گردآوری و تألیف عبدالحمید اشراق خاوری
تازه ها
آنابل نایت
آنابل نایت
جاناتان منون
جاناتان منون
مینا یزدانی