نقش نو و کارکردی مدرن از ایمان
الف. کشاورز
یکی از شاخصه های بارز اندیشه ورزی عبدالبهاء را میتوان کوشش برای بروز رسانی اصول و مفاهیمی دانست که دلیل شکل گرفتنشان، بهبود بخشی به حیات بشری و بهتر شدن شرایط زیست انسان ها بوده است. اما این اصول انسانی و یا مفاهیم اجتماعی گاه در طول زمان و به دلائل گوناگون دستخوش تغییرات و یا تحریفاتی میشوند و گاه سرعت تغییرات و تحولات اجتماعی فضایی را ایجاد میکند که این مفاهیم با نوع کارکردی که در گذشته از آنها انتظار میرفت، قادر به نقش آفرینی متناسب در فضای ایجاد شده جدید نیستند. تغییرات ایجاد شده سبب میشوند این اصول و یا مفاهیم انسانی فاقد اشکال هماهنگ با پازل جهانی باشند و نتوانند به درستی در این پازل جای گرفته و نقشی تکمیل کننده داشته باشند.
وقتی عبدالبهاء در طول حیات خود از وطن دوستی صحبت می کند، وقتی از دین میگوید و یا وقتی از اتحاد جهانی تعریف ارائه می دهد، به وضوح تفاوت آنچه عبدالبهاء معرفی میکند و آنچه در جوامع جریان دارد را میتوان دید. در قاب اندیشه های عبدالبهاء میتوان تعاریف و قالبهای عملی جدیدی برای بسیاری از مقوله های انسانی و اجتماعی همچون، دین، اتحاد، وطن و یا مفهوم ایمان را مشاهده کرد که توان همسان سازی و هماهنگی شگرفی با موقعیت انسان معاصر و جهان مدرن دارند. تعاریفی که علی رغم کهن بودن ِ موضوع، ارائه شکلی پویا و ناایستا از آنها توسط عبدالبهاء، رنگی از تازگی و مدرن بودن از آنها را به نمایش میگذارد.
بر اساس چنین نمودهای روشن در آثار و عملکرد عبدالبهاء شاید بتوان گفت، از نظر وی، تنظیم کارکرد مفاهیم اجتماعی همگام با تحولات ایجاد شده در جوامع، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. زیرا واقعیت های میدانی نشان از آن دارد که این مفاهیم با تعریف ارائه شده و یا فهم ناپخته از آن، توان نقش پذیری در دنیای جدید را ندارند. ماندن ِ این مفاهیم نام همگون در جهان مدرن، نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نخواهد کرد، بلکه میتواند خود مشکلی جدید باشد.
برجسته شدن ِ اندیشه ناسیونالیستی در مسئله وطن دوستی و یا پر رنگ شدن ِ احکام و فرم در مسئله دین در جوامع امروزی، نشان از این دارد که قسمتی از این پدیده ها فربه و تنومند شده و تمرکز بر یک بُعد، قابلیت انطباق با جهان پیرامونی را از آنها گرفته است. به همین دلیل این مفاهیم در دنیای مدرن فاقد توانایی در ایجاد تغییر و تحول مثبت در جوامع هستند، چون به دلیل فربه شدن یک بُعدی، خاصیت انطباق پذیری و تعامل با پدیده های اجتماعی جدید را از دست داده اند.
به دلیل وجود چنین شرایطی برای مفاهیم اجتماعی همچون دین، وطن، عدالت و… که میتوانند در جهت گیری زیست انسانها ها تاثیر گذار باشند، عبدالبهاء سعی به فعال کردن مفاهیمی دارد که توان هماهنگی با دنیای جدید را داشته و میتوانند از حالت انتزاعی، کتابخانه ای و یا غیر کاربردی خارج شده، نقشی عملی در تکامل اجتماعی بشر بر عهده بگیرند.
او به دنبال بهره گیری واقع گرایانه و عملی از همه اصول فکری است که بر مبنای تجارب بشری و در روند تاریخ تکامل اجتماعی بشر برای بهزیستی بهتر در جهان ایجاد شده است، آنچنانکه خود میگوید:
«…. نفس نيكو كار و خوش رفتار البته از هر افقی مشاهده انوار نمايد، اقبال كند… » (۱)
مفهوم « ایمان » و مدل ِ کارکرد آن، از جمله مواردی است که وقتی به چگونگی تعریف آن در اندیشه عبدالبهاء می پردازیم زوایای جدیدی از نقش و تاثیر گذاری آن در حیطه حیات اجتماعی را میتوانیم ببینیم، زوایایی که در گذشته دیده نشده بود، نادیده گرفته میشد و یا امکان همگام سازی آن وجود نداشت .
به همین منظور در این مقاله سعی میشود نگاهی داشته باشیم به مفهوم « ایمان » و آنچه از عبدالبهاء در مورد آن میشنویم. البته هدف، بررسی فلسفی و یا دینی مفهوم « ایمان » و یا مقایسه تعاریف مختلف آن نیست. در اینجا سعی میشود در حد مقدور، نگاهی حداقلی داشته باشیم به بُعد اجتماعی ایمان به عنوان یک محرک و یا تنظیم کننده رفتارهای انسانی، با تمرکز بر نگرش عبدالبهاء بر مفهوم آن.
بنا بر این، اگر در روند این بررسی تعاریفی از ایمان بر مبنای دیدگاه های متفاوت ارائه میشود، صرفاً بیان آن تعاریف است، بدون اینکه قصد مقایسه و یا نقد آنها باشد.
ایمان
واژه ایمان در ریشه لغوی خود، عرضه کننده آرامش، اطمینان و نشان دهنده اعتماد تام است. ایمان در این معنی میتواند کاربردهای متفاوتی در عرصه های مختلف همچون، ایمان به خدا، ایمان به شخص، ایمان به علم، ایمان به توانایی دمکراسی و…. داشته باشد.
مفهوم ایمان در واقع مدلی از جهان بینی و تفسیر جهان پیرامونی است که سعی دارد فضای ذهنی امنی برای دغدغه های انسانی در جهان نا امن، مبهم و راز آلود ایجاد کند.
اما مهمترین و بحث انگیز ترین حیطه کارکرد ایمان که مخالفین و موافقین زیادی داشته و دارد، ایمان دینی است که در رابطه با ادیان مطرح میشود، و آن، اعتقاد و باور قلبی به دین، پاسخ های آن به سوالات انسان ها و اعتقاد به احکام و آورندگان آن است.
مسئله ایمان دینی از این جهت مهم می نماید که به دلیل گستردگی حوزه و تاثیر گذاری بر اقشار بزرگی از جامعه، نقش مهمی در چگونه زیست انسانها، رشد و یا توقف حیات اجتماعی آنها ایفا کرده و همچنان این روند میتواند ادامه داشته باشد.
در حوزه دینی، در موارد بسیاری ایمان، باور قوی و قلبی به چیزی است که ممکن است هیچ دلیل کافی مادی برای آن وجود نداشته باشد، همچون، ایمان به رستاخیز مردگان ، ایمان به خدا، ایمان به رجعت پیامبران و یا یک منجی جهانی. بر مبنای چنین دیدگاهی ما میتوانیم شاهد چنین تعریفی از ایمان باشیم:
« ایمان اطمینان از چیزهایی است که به آنها امید میرود، اعتقاد به چیزهایی که دیده نمیشوند. ». (۲)
این گونه تعریف از ایمان و عمل بر اساس آن، برای آنان که سعی می کنند از دریچه علم با موضوعات برخورد کنند، رفتاری غیر عقلانی و غیر علمی محسوب میشود. آنان استدلال می کنند که بر پایه چنین نگرشی، عقل یعنی مهمترین توان و امتیاز انسانی که میتوانند یاری کننده انسان در این جهان ناشناخته باشد نادیده گرفته میشود. یکی از مخالفان مطرح ایمان دینی در همین زمینه میگوید:
« ایمان بهترین راه حل است، بهانه ای بزرگ برای فرار از نیاز به تفکر و ارزیابی شواهد. ایمان اعتقاد است، علیرغم فقدان شواهد، حتی شاید به دلیل. » (۳)
در واقع مخالفین ایمان میگویند وجود چنین نگرشی در بین مردم میتواند عنصر عقل و نگاه علمی به مسائل را حذف نموده، عملکردهای انسان را بر مبنای یک باور و اعتقاد ذهنی که میتواند فاقد مبانی علمی باشد پایه ریزی نماید. گسترش چنین روندی میتواند به تمدن بشری آسیب برساند، مانند مشکلی که در قرون وسطی، جهان غرب با آن مواجه بود.
همانگونه که در سطور بالا ذکر شد، در این نوشتار به مقایسه، نقد و یا بررسی مفهوم ایمان در ادیان مختلف و یا تفکرات فلسفی گوناگون پرداخته نمیشود. هدف از ارائه این مقدمه کوتاه، طرح دو دیدگاه مختلف در دو سر طیف مخالفان و موافقان « ایمان » بود تا کمکی باشد برای بررسی جنبه ایی از مدل نگرش عبدالبهاء در مورد ایمان.
نقش زمان
ظرف زمان در چارچوب فکری عبدالبهاء جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهد . از تامل در آثار عبدالبهاء اینگونه میتوان فهمید که از نظر وی هر اصل و یا قاعده اجتماعی پذیرفته شده و یا رایج، در موقعه ای میتواند به درستی نقش خود را ایفا کند که جای گیری متناسبی در ظرف زمان داشته باشد.
عبدالبهاء در یکی از تعاریفی که در مورد ایمان عرضه می کند میگوید:
«… در این دور مبارک که فخر قرون و اعصار است، ایمان عبارت از اقرار به وحدانیت الهی نه، بلکه قیام به جمیع شئون و کمالات، ایمان است. » (۴)
خروج از فرم گرایی، توجه به محتوا و تاکید بر نقش عنصر زمان، شالوده ایی است که عبدالبهاء برای معرفی کارکرد « ایمان » در نظر میگیرد. عبدالبهاء با قرار دادن مدل توقع از مفهوم ایمان در زمان، نقش و تاثیر گذاری ِ ایمان در امروز را تعریف می کند، بدون توجه به چگونگی کارکرد آن در گذشته. امروز، در این دوره و در این مقطع تاریخی، ایمان چگونه نقش خود را ایفا می کند ؟ و یا در واقع به چه رفتار و کنشی ایمان میگوییم ؟
عبدالبهاء در این گفتار با نفی اقرار و یا قبول کردن ذهنی و کلامیتوحید که در جوامع مسلمان و دیگر جوامع دینی رواج عمومی داشته، شروط دیگری را به عنوان نماد ایمان در عصر جدید و دنیای مدرن معرفی میکند. شروطی که تاکید بر اقدام و عمل دارد. اقدام و عملی که سبب حرکت به سوی کمالات انسانی خواهد شد.
مقدمه این تعریف از ایمان، توسط عبدالبهاء بسیار هوشمندانه چیده میشود، وی با تاکید بر مشخصات دوره ای که در آن حضور دارد سعی میکند تا تاثیر عنصر زمان در شکل دهی تعاریف جدید را نشان داده و لزوم تحول در اندیشه های بشری را یادآور شود.
در نظر وی، ضرورت تغییرات زمانی چگونگی و مدل ِ کارکرد ایمان را مشخص می کند. بر این مبنا امروز، یعنی در شرایط جدید ایجاد شده در دنیا و دگردیسی دینی که از نظر عبدالبهاء در حال رخ دادن است، اقرار و اعتقاد به تنهایی کار ساز و نشان از ایمان نیست. بر پایه چنین تعریفی، ایمان از جنبه انتزاعی خلاص شده، شکل و فرمی جدید به خود میگیرد، فرم و شکلی که توان عجین شدن با نیاز های زندگی مردم را دارد. گویی چیزی جدید تولد یافته، از زندان ذهن خلاص شده، در میان انسان هاست و قابل لمس برای همه.
در بیانی که از عبدالبهاء نقل شد، « قیام به جمیع شئون و کمالات» نشانگر و شاخص ایمان در دوران جدید معرفی شد. با تامل در تعریف دیگری از وی در خصوص ایمان، شاید بتوانیم منظور وی از «…قیام به جمیع شئون و کمالات » را بهتر و واضح تر بدست بیاوریم. عبدالبهاء در تعریفی کوتاه، ساده با ذکر مثال، لزوم آگاهی و دانستن را طرح، و «…قیام به جمیع شئون و کمالات » را تشریح می کند. عبدالبهاء می نویسد :
« ای دوست عزیز، هر چند شخص نیکوکار در درگاه پروردگار مقبول است، ولی اول دانستن است و بعد عمل نمودن…. ابر می بارد و گل و رياحين می پرورد و دشت و صحرا و باغ و اشجار سبز و خرم ميكند ولی چون از نتائج و ثمر آن بی خبر است لهذا تمجيد نگردد. و توصيف نشود و هيچ نفسی ممنون و خوشنود از او نگردد. اين چراغ روشن است ولی از اينكه بی خبر است كسی از او ممنون نگردد. و از اين گذشته نفس نيكو كار و خوش رفتار البته از هر افقی مشاهده انوار نمايد اقبال كند فرق اينجاست، ايمان دانستن است و عمل خير مُجریٰ داشتن ( اجرا کردن) … » (۵)
این جملات جوهره عمیق و عملی ایمان را در بر میگیرد. با پیوند ایمان به « دانستن » و « انجام اعمال خیر »، بر تعادل هماهنگ بین درک و عمل تأکید میشود. مفهومی که به خوبی نقش عقل و علم را در تعریف جدید از ایمان نشان می دهد.
این دیدگاه نشان می دهد که ایمان صرفاً در مورد اعتقاد یا اعتماد ذهنی نیست، بلکه در مورد رفتار اخلاقی و کمک های معنادار به جهان است. چنین دیدگاهی، ایمان را به جای ایستا بودن و یا صرفاً مفهومی ذهنی، فعال و پویا می کند. به این ترتیب، ایمان دیگر ماندن نیست، فقط یک باور درونی نیست، در ظرف جدید زمان جای میگیرد، شکلی جدید و متناسب با نیاز جهان به خود میگیرد و از تفسیر غیر علمی جهان فاصله دارد. بر مبنای چنین شاخص هایی این ایده میتواند در تعریف جدیدی از ایمان بسیار مؤثر باشد، به ویژه در جهان مدرن که در آن اعمال اغلب توانمند تر و رساتر از گفتار و یا باور محض هستند.
چنین تعریفی از ایمان به خوبی با ارزش های معاصر در جهان همچون مسئولیت پذیری اجتماعی، جهانی اندیشی و شهروند جهانی بودن، همسو و هم راستا است. به دلیل چنین هم راستا بودن با ارزش های جهان معاصر، توان بسیج و تاثیر گذاری بیشتری بر افراد با دیدگاه های مختلف دینی و یا غیر دینی را دارا است. این مفهوم از ایمان که توسط عبدالبهاء ارائه میشود با حذف کانالی خاص، وسعتی به اندازه جهان از افکار و ایده ها را میتواند در بر بگیرد. ایمان معنای جدیدی را به خود میگیرد، مرکزیتی با قابلیت پذیرش نامحدود و فرمولی بسیار ساده اما عمیق که بر سروری و راهبری عقل برای ساختن جهان تاکید می کند و مفهوم ایمان را معنا و جان تازه می بخشد. معنایی همچون، ترکیب، علم و عمل.
تجربه بشری نشان داده که ترکیب علم و عمل و یا هر عملی که دارای پشتوانه تفکر و اندیشه باشد، یقیناً میتواند موثرتر و مفید تر باشد، چون بر مبنای نیازهای واقعی انتخاب میشود. اعمال متکی بر تفکر، میتواند نوعی ارزش اخلاقی ایجاد کند و در بلند مدت موجب تغییرات سیستمی و پایدار در مناسبات اجتماعی شده، سبب ایجاد اعتماد و انسجام اجتماعی شود.
بر اساس این فرمول، ایمان به عنوان یک مفهوم ذهنی و درونی از ماندگی و بی اثری خارج شده تبدیل به مفهومی پویا میشود و بازتابی عملی و بیرونی پیدا میکند. ایمان زمانی تحقق پیدا می کند که دو عنصر تعقل و عمل در جهت خیر عموم را همزمان به همراه داشته باشد و در جهت نیل به کمالات انسانی همچون رشد و ترقی، دوستی، همدلی، همراهی و صلح حرکت کند.
ایمان همانند بسیاری از مقوله های دیگر تعریفی ذاتی و ثابت ندارد. این مفاهیم برای بهزیستی و یا پاسخگویی به سوالات انسانها ایجاد شده اند.از نظر عبدالبهاء، در جهان امروز چنین ایفای نقش و عملکردی قابل لمس و محسوس از ایمان، بکار مردمان می آید و بهبود دهنده حیات آنها است.
این نقشی که عبدالبهاء از ایمان به ما می دهد، میتواند تفسیر دیگری از نظریه لزوم هماهنگی دین و علم باشد که توسط وی بارها به روی آن تاکید شده. عبدالبهاء دین را زمانی مقبول می داند که منافات و یا مخالفتی با علم نداشته باشد. ایمانی که عبدالبهاء معرفی میکند پیش نیازش علم و آگاهی است ، بدون علم و آگاهی وجود ندارد.
آگاهی و دانستن از نظر عبدالبهاء یعنی حضور، یعنی بودن، برای اثبات این بودن باید به استقبال هر روزنه ای که از آن نور خیر و خوبی میتابد رفت. باید اقدام به خیر کرد تا اثبات گر حضور باشد و نشانگر ایمان زیرا، دانش روشنایی به ارمغان می آورد و روشنایی ما را قادر می سازد تا هدفمند حرکت کنیم.
یادداشتها:
۱ – منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۳، ص ۹۹
۲ – “Faith is the assurance of things hoped for, the conviction of things not seen.” (Hebrews 11:1)
– ۳ سخنرانی ریچارد داوکینز در جشنواره بین المللی علوم ادینبورگ (15 آوریل 1992)؛ به نقل از “سرمقاله: پرونده یک دانشمند علیه خدا”، “ایندیپندنت” (لندن)، (ص 17)، 20 آوریل 1992.
۴ – گنجینه حدود و احکام ص۹
۵ – منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء، جلد ۳ ص۹۹
کتابشناسی:
- عبدالبهاء – منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۳، ناشر: لانگنهاین آلمان ۱۹۹۲، سایت کتابخانه مراجعه و آثار بهائی
- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ناشر: university of Toronto press incorporated سایت کتابخانه مراجع و آثار بهائی
تازه ها
سید حسن تقیزاده
رابرت سوکت
رابرت سوکت
جاناتان منون و رابرت سوکت
جاناتان منون


